بخش بندی بازار به سه مرحله تقسیم می شود:
مرحله 1: نیاز بازار
در ابتدای این مرحله باید مناطق جغرافیایی مربوطه را با درک کامل بازاری که محصولات و خدمات شما در حال رقابت با رقبا می باشد را تعیین کنید. وقتی که بخشها مشخص شدند، امکان تعیین اهداف مناسب بازاریابی و راهبردهای خاص هر محدوده را به شما می دهد. طراحی نقشه بازار، روش مناسبی جهت تشخیص این موضوع است که تصمیم ها در مورد محصولات و یا خدمات در حال رقابت در کجا گرفته می شوند و چه کسانی مرحله بعدی را آغاز می کنند. شما همچنین باید روشهای خاص توزیع محصول در بازار را در نظر بگیرید،چون همه آنها الزاما در همه مراحل وجود ندارند.
مرحله 2: درک این موضوع که چه کسی، چه چیزی را، کجا، چه وقت، و چگونه می خرد؟
این مرحله انجام کارهایی به قرار زیر است:
-
تشکیل یک نمونه کلی برای تصمیم گیرندگان مختلف
-
تعیین شرایط و ویژگیهای خریدی که تصمیمات خرید در آن گرفته می شوند.
-
توجه به صنایعی که مشتری برای توصیف تصمیم گیرندگان به کار می برد.
هر جزء از موارد فوق تعیین می کند که کدامیک از محصولات جایگزین باید فروخته شود، تصمیم گیرندگان را مشخص می کند و همچنین سطح مشابهی از علاقه به مجموعه ی خاصی از ویژگیها را بیان می کند.که این ویژگیها شامل چیزی که فروخته شده، مکان فروش، زمان فروش و نحوه فروش هستند.
مرحله 3: به چرایی رفتارهای مشتریان می پردازد
آخرین و دشوارترین موضوع این است که هر ترکیب خرید باید توضیحی مختصر در مورد رفتار خاص خریدار داشته باشد. به عبارت دیگر، باید منافع به دست آمده را بررسی کرد. ساختار بازار و بخش بندی بازار ارکان بازاریابی هستند. اگر یک سازمان وقت و انرژی لازم را جهت این چالش صرف نکند، غیرممکن است با بازار پیش برود. همین موضوع باعث می شود که در چنین سازمانی، بازاریابی بی تاثیر بوده و یا در بهترین حالت، سازمان وقت خود را صرف بهبود و فروش محصول یا خدمتی می کند که با بازار متناسب نیست.
فرآیند بخش بندی بازار شامل 7 گام است.
-
طراحی نقشه برای بازار: ساختار و تصمیم گیرندگان بازار
-
چه کسی خرید می کند: تعیین مشتریان
-
چه چیزی فروخته می شود: گزینه های خرید
-
چه کسی چه چیزی می خرد: مشتریان و خریدهای آن ها
-
چرا خریده می شود: نیازهای مشتریان
-
شکل دهی بخش ها: ترکیب مشتریان مشابه
-
فهرست بررسی بخش: بررسی واقعی
در کل، اهداف بخش بندی بازار شامل موارد زیر است:
-
کمک به تعیین جهت بازار با تحلیل و کمک به درک تمایلات و رفتارهای خریداران
-
کمک به انجام بازاریابی واقع گرایانه و تعیین اهداف فروش
-
کمک به بهبود تصمیم گیری با اجبار مدیران به بررسی دقیق گزینه ها
ساخت برند شخصی
یک برند شخصی آمیزه ای از عوامل درونی فرد مثل نظام ارزش ها و آرمان ها و اهداف و نیز نمودهای بیرونی او مثل چهره، زبان بدن و شبکه ی ارتباطات است.کشف دوباره ی خویشتن و تعریف برندی شخصی از خود می تواند به افزایش بهره وری ما کمک کند. ویژگی های شخصی ما انگاره ی برند شخصی ما را می سازند. برند تنها در انحصار محصولات و سازمان ها نیست، و اشخاص می توانند برندی شخصی برای خود داشته باشند.
1) در ابتدا از خود سوال کنید که انتظارتان از زندگی و خودتان چیست
اگر چشم اندازتان را روشن کنید، دستیابی به آن به مراتب سهلتر خواهد بود. تنها نکته ی مهم این است که انتظاراتتان را مبتنی بر واقعیات تعیین کنید و در هدفگذاری منحصر به فرد باشید.
2)تغییر و تحولات تخصص و حرفه، یک سبک زندگی است
تغییر و تحول و تجدیدنظر در راهبردها و روش ها نه یک مقصد بلکه، مسیری ادامه دار است. تغییر و تحول به موقع و انعطاف پذیری را چاشنی زندگی شخصی و حرفه ای خود کنید و از عینک تحول به وقایع اطراف خود نگاه کنید. قدرت فرصت یابی تنها یکی از هزاران ارمغان اندیشه ی متحول گرا است.
3)اول آزمون مسیر بعد حرکت
گاهی با دیدن در باغ سبز به تصور آنکه می توان به دستاوردهایی بزرگتر دست یافت، بی گدار به آب می زنیم و وارد مسیری می شویم که نتیجه ی دلخواه ما را به بار نمی آورد. بدین رو، می بایست قبل از هر اقدام عملی با بهره گیری از تکنیک های اکتشافی مثل کارآموزی، کارورزی و داوطلب به کارشدن، بازارسنجی، و ... و خلاصه ی کلام کمی خاک بازار خوردن ابتدا شرایط را بسنجید و بعد رهسپار مسیر شوید.
4)کشف دوباره ی خویشتن مسیری ممتد و رود به جلو است
باز کشف خود نه یک پروژه ی دارای تاریخ انقضا بلکه، فرایند مستمر است. در مسیر کشف دوباره ی خویشتن فرصت های بسیاری در کمین هستند که می توان با بهره گیری از شم فرصت یابی آن ها را دریافت و در مسیر پیشرفت خویش قرار داد.
5)وجوه تمایز خود را تقویت کنید
تفاوت شما می تواند وجوه تمایزتان باشد. در دنیای سرشار از گزینه های متعدد می بایست دست به دامان تفاوت ها شد. همواره با نقاط قوت خود نشان دهید که چرا گزینه های متعدد می بایست دست به دامان تفاوت ها شد. همواره با نقاط قوت خود نشان دهید چرا گزینه برتر هستید.
6)داستان برند خود را خلق کنید
داستان گویی و شنیدن ماجراها فارغ از هر سن و سالی از جذابیت های بسیاری برخوردار است، حال اگر مردم داستان تجارب شخصی ما را بدانند چطور؟
دیدگاه عمده آن است که داستانسرایی میزان همدلی مردم (مشتری) را با برند شخصی ما ارتقا می دهد و پیوندهای عاطفی میان آن و برند ما را مستحکم تر می سازد.
7)به صورت متمرکز مهارت آموزی کنید
مهارت هایی را بیاموزید که متناسب با چشم اندازتان هستند و دارای نتایج عملیاتی می باشند، فراموش نکنید که یادگیری گران است، اما گرانتر از آن نیاموختن است. پراکنده آموزی و آموختن مهارت های جسته گریخته و نامرتبط، تنها موجب سردرگمی شما می شود و بر دانش و قابلیت هایتان چیزی نمی افزاید.
8)محتوا تولید کنید
محتوای مناسب در واقع به عنوان تریبون برند شخصی ما به شمار می رود، و انتشار این محتوا و پیام های برند ما را به دنیا مخابره می کند. محتوای مناسب نمودی از شخصیت برند ما است و گفتمان برند شخصی افراد به شمار می رود.
9)حتی قبل از نیاز برای برقراری روابط و مناسبات اقدام کنید
ارتباط سازی را به عنوان یک عادت و نه کاری از سر وظیفه و یا اجبار تبدیل کنید. همواره از قبل شبکه ی ارتباطات خود را گسترش دهید.
10)خود را در جایگاه مطلوب قرار دهید
ساختن برند فرایندی زمان بر است؛ بدین رو، برای رسیدن به نقطه ی مطلوب باید صبر و استقامت پیشه کنید.